مانی ، بزرگ مرد کوچک

مانی و حباب ها

سلام عزیز دلم !! الهی خاله فدات شه که اینجور نگاهش می کنی !! من و ببخش اگه نمی رسم واست زیاد بنویسم ، الان هم از دست این دختر خاله شیطونت که داره از سرو کولم بالا می ره . امشب داریم می ریم خونه مامان فاطمه . تو هم اونجایی هورررررررررررررررررررررا !!!!!!!!! می بینیمت و می خوریمت ...
28 خرداد 1390

مانی کوچولو

سلام عزیز دلم !! خیلی خواستنی شدی گل پسرم ، الهی خاله فدای اون قهقهه هات بشم . الان ساعت 3 نصفه شبه و اینقدر دلم هوات و کرده . امروز با مامان مهسا خونه مامان فاطمه (مامان بزرگ ) بودید ، ما هم بودیم ، کارین چپ و راست می اومد و بوست می کرد . داد مامان مهسا رو در آورده بودی . ولی خیلی پسمل آقایی بودی. پسر با هوشم !! کارهایی که انجام می دی از سنت خیلی جلوتره ، نسبت به محیط اطرافت خیلی حواس جمعی و سریع عکس العمل نشون می دی . با خنده هات هم که دل همه رو بردی .   ...
23 ارديبهشت 1390
1